داستان روسی
قمارباز عنوان داستان کوتاهی از داستایفسکی است و نشان دهنده اعتیاد او به رولت میباشد. نویسنده در هنگام نوشتن این کتاب مهلت بسیار کوتاهی برای بازپرداخت بدهیاش ناشی از قمار داشت. همین موضوع هم الهام بخش نوشتن این داستان شد و داستایفسکی آن را در 26 روز نوشت. رمان قمارباز داستان آدمهایی است که هر چقدر میبرند حریصتر میشوند و هرچه میبازند پشیمان نمیشوند. درباره آدمهایی که همه زندگی خود را به پای شانس میگذارند.
خلاصه کتاب:
راوی داستان آلکسی ایوانوویچ فردی دانشگاه رفته و به قول خودش نجیبزادهاست که شغل آموزگاری دارد. داستان از جایی شروع میشود که وی به عنوان معلم سرخانهٔ نوههای ژنرال در استخدام او است. خانواده ژنرال بر اثر تحولات و بیلیاقتیها ثروت انبوه خود را از دست داده و مجبور به مهاجرت به کشور دیگری شدهاند. آلکسی که به شانس خودش اعتقاد دارد، وقتی برای قمار به پول نیاز دارد، خواهرزن ژنرال این پول را به او میدهد. بار اول شانس با او یار است و این برد او را به سمت قمار های بعدی میکشاند...
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است .
برای ارسال نظر باید در سایت
ثبت نام کنید.