خاطرات خانه مردگان

زندان ما در منتهی‌الیه دژ و کنار سنگر جای داشت. هرگاه از میان شکاف‌های پرچین، برای دیدن دنیای خارج می‌نگرستم، جز یک قطعه کوچک آسمان و یک خاکریز بلند، که از علف‌های بلند استپ پوشیده شده بود، چیزی نمی‌دیدیم و شب و روز نگهبانان آنجا قدم می‌زدند. ما به خود می‌گفتیم طی سالیانی که خواهد گذشت، هروقت که از لای شکاف‌های پرچین نگاه کنیم، همواره همین سنگر و همین نگهبانان و همین قطعه آسمان را که آسمان قلعه نیست، بلکه آسمان دیگر، آسمان دوردست‌تر و آسمان آزاد است، خواهیم دید.

یک حیاط بزرگ به طول دویست و عرض 150 قدرم را در نظر آورید که به شکل شش ضلعی غیرمنتظم ساخته شده باشد. پرچینی ساخته از تیرهای بلند که عمیقاً در خاک نشاده شده و با کمال استحکام به یکدیگر پیوسته گشته و روی آن تخته کوبی شده بود و نوک تیرهای آن را تیز کرده بودند و از تمام جهات محصور شده بود دیوار محوطه زندان ما را تشکیل می‌داد.

75,000 تومان

زندان ما در منتهی‌الیه دژ و کنار سنگر جای داشت. هرگاه از میان شکاف‌های پرچین، برای دیدن دنیای خارج می‌نگرستم، جز یک قطعه کوچک آسمان و یک خاکریز بلند، که از علف‌های بلند استپ پوشیده شده بود، چیزی نمی‌دیدیم و شب و روز نگهبانان آنجا قدم می‌زدند. ما به خود می‌گفتیم طی سالیانی که خواهد گذشت، هروقت که از لای شکاف‌های پرچین نگاه کنیم، همواره همین سنگر و همین نگهبانان و همین قطعه آسمان را که آسمان قلعه نیست، بلکه آسمان دیگر، آسمان دوردست‌تر و آسمان آزاد است، خواهیم دید.

یک حیاط بزرگ به طول دویست و عرض 150 قدرم را در نظر آورید که به شکل شش ضلعی غیرمنتظم ساخته شده باشد. پرچینی ساخته از تیرهای بلند که عمیقاً در خاک نشاده شده و با کمال استحکام به یکدیگر پیوسته گشته و روی آن تخته کوبی شده بود و نوک تیرهای آن را تیز کرده بودند و از تمام جهات محصور شده بود دیوار محوطه زندان ما را تشکیل می‌داد.


مشخصات

کتاب

مترجم
ناشر
تاریخ انتشار
۱۴۰۰
جلد
گالینگور
تعداد صفحه
424

نظرهای کاربران

هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است .
برای ارسال نظر باید در سایت ثبت نام کنید.
منو