سید مجتبی آقابزرگ علوی شهرتیافته به بزرگ علوی در 13 بهمن ماه 1283 در تهران متولد شد. او نویسنده، سیاستمدار، روزنامهنگار و استاد زبان فارسی ایرانی بود.
بزرگ علوی سومین فرزند از شش فرزند ابوالحسن علوی از اعضای حزب دموکرات ایران بود. او همراه پدرش به آلمان رفت و در رشته علوم تربیتی و روانشناسی ادامهٔ تحصیل داد تا در ایران آموزگار شود اما پدرش در سال 1306 با یک شکست بزرگ تجاری تاب نیاورده و در برلین خودکشی کرد. بزرگ علوی سال بعد به ایران بازگشت و در مدرسه صنعتی شیراز یک سال به تدریس زبان آلمانی پرداخت. در 1310 با صادق هدایت آشنا شد و نخستین مجموعه داستان خود را در 1313 با عنوان «چمدان» منتشر کرد که تأثیرپذیریاش از صادق هدایت و روانکاوی زیگموند فروید در آن آشکار است. علوی همپای صادق هدایت در دگرگونی داستاننویسی ایران تأثیر گذاشت و همانند او به سبک واقعگرایی میپرداخت؛ او را از نویسندگان برجستهٔ ایرانی در سده 20میلادی میدانند که ابتکار ویژهٔ داستاننویسی داشته و آثارشان راهگشای نسلی نوگرا شد و نفوذشان به اندازهای بود که واقعگرایی بر داستاننویسی ایرانی چیرگی همیشگی یافت؛ او را همراه با صادق هدایت و صادق چوبک، پدران داستاننویسی نوین ایرانی میدانند.
همچنین بزرگ علوی را بنیانگذار ادبیات داستانی زندان در زبان فارسی دانستهاند چرا که او چهارسال در زندان قصر محبوس بود و این دوران تأثیری آشکار بر بخشی از آثارش بهجای گذاشت و او را مبدع «ادبیات زندان» کرد.
جمال میرصادقی بیان کرده که بزرگ علوی همواره روحیهٔ مبارزهجویانهٔ خود را در آثارش حفظ کرده و از این حیث به کلی با هدایت متفاوت است. آثار هدایت رو به ناامیدی است؛ ولی علوی در داستانهایش نگاهی منفعل ندارد و آدمهای داستانیاش مانند شخصیتهای هدایت سرخورده نیستند. جمال میرصادقی او را همراه احمد محمود و صادق چوبک، تنها سه نویسندهٔ موردعلاقهٔ خود بیان کرد، همچنین رمان «چشمهایش» بزرگ علوی را نقطه عطفی در مسیر ادبیات داستانی فارسی دانست. «چشمهایش» که رمان برجستهٔ علوی است و چاپ نخست آن در 287 صفحه در سال 1331 بود، در مرداد 1395، انتشارات نگاه برای پانزدهمین بار این رمان را بازچاپ کرد. این رمان را از معدود آثار داستانی فارسی میدانند که در مرکز آن، یک زن با همهٔ احساسات و اندیشههایش جای دارد.
بزرگ علوی سومین مجموعه داستان خود، «نامهها» را در 1330 پایان داد که مضمونش پیرامون اختلاف میان پدران و پسران است که در راه پیشرفت و پیشبرد با محافظهکاران مبارزه میکنند. پس از آن شاهکار خود، «چشمهایش» را نوشت. سپس رمانی با عنوان «سالاریها» که دربارهٔ تحولات خانوادهای اشرافی بود را نیز در همین دهه نوشت. در رمان «موریانه» واپسین سالهای پادشاهی ایران را از دید یک مقام ساواک بررسی کرد و رمان «روایت» را دربارهٔ زندگی یک مبارز حزبی در سالهای پیش و پس از کودتای 28 مرداد نوشت که پس از مرگش در 1377 چاپ شد.
او در سال 1931 کار در هنرستان را آغاز کرد و در همین دوران به گروهی از روشنفکران سوسیالیست پیوست. سرانجام او در سال 1937 به همراه 52 تن دیگر بازداشت شد و به زندان افتاد. هنگام تحمل حبس، او کتاب «پنجاه و سه نفر» را نگاشت که دربارهٔ اعضای گروه سوسیالیست و تحمل سختیهای آنان در زندان بود. او همچنین مجموعهای از داستانهای کوتاه با نام «ورقپارههای زندان» را در این مدت نوشت.
علوی پس از پیروزی انقلاب 57 برای مدت کوتاهی به ایران بازگشت، لیکن دوباره ایران را به مقصد آلمان شرقی ترک نمود. سرانجام علوی به علت سکتهٔ قلبی در بیمارستان فریدریش هاین برلین بستری شد و سرانجام در روز یکشنبه 28 بهمن 1375 برابر با 9 فوریه 1997 درگذشت.