خشایار دیهیمی، مترجم و ویراستار ادبی و فلسفی، 20 آبان 1334 در تبریز زاده شد.
او نخستین سالهای زندگیاش و بخشی از تحصیلات ابتدایی را در تبریز گذراند. در آغاز نوجوانی، با خانواده به تهران مهاجرت کرد و در تهرانپارس در پایتخت ساکن شدند. خواندن را پیش از مدرسه آموخت. او درباره این گفته بود: «از 10سالگی یک کتابخوان حرفهای بودم، یعنی بدون اغراق باید روزی یک کتاب را میخواندم. خوشبختانه از ادبیات شروع کردم.»
نصرالله دیهیمی، پدر او، دانشآموخته تعلیم و تربیت، استاد دانشگاه و مترجم بود. او از کودکی کتابخوان بار میآید و انگلیسی را با پشتکار در خانه از پدرش میآموزد. همچنین از عبدالله توکل مترجم پیشکسوت کمک میگیرد. در ایام جوانی بهواسطه آشنایی و معاشرت با غلامحسین ساعدی، در دهه پنجاه با محافل ادبی و روشنفکری، نویسندگان و مترجمها در کانون نویسندگان ایران و فضاهای دیگر ارتباط مییابد. در نخستین سالهای جوانی، یعنی از سال 1352 تا 1361 به معلمی میپردازد، در این میان سال 1356 از دانشگاه تبریز در مهندسی شیمی نیز فارغالتحصیل میشود. در سال 1361 به دلایل سیاسی بازداشت و دو سال در زندان تبریز حبس میشود. دیهیمی پس از آزادی، در انتشارات انقلاب اسلامی به کار میپردازد. او سال 1365 مسؤول ویرایش «تاریخ تمدن» ویل دورانت میشود. وی در روایت این کار گفتهاست: «به عنوان نمونهخوان به انتشارات رفتم. آنجا تاریخ تمدن را ویرایش کردم که از بزرگترین بختهای من بود چرا که موقع نمونهخوانی متوجه شدم، جاافتادگی و غلط بسیاری دارد و ترجمه نامفهوم است. با کلی مکافات متقاعدشان کردم که آن را دوباره از نو ویرایش کنم؛ و این کار دانش و بینش مرا خیلی بالا برد. با اینکه بهلحاظ مادی من واقعاً به فلاکت افتادم، چون ماهی سه هزار تومان حقوق میگرفتم و باید هر دو ماه یکبار یک جلد را سطر به سطر مقابله میکردم و مینوشتم. بعد هم خودم شروع به ترجمه کردم.»
نخستین ترجمه او به فارسی، «یادداشتهای یک دیوانه و هفت قصه دیگر» از نیکلای گوگول بود که سال 1363 در نشر هاشمی منتشر میشود. او درباره این ترجمه میگوید: «برای دلخوشی خودم این ترجمه را انجام دادم و از نشاندادن آن به عبدالله توکل هراس داشتم. تا اینکه توکل ترجمه را دید و آن را پسندید و مرا تشویق کرد آن را چاپ کنم. ایشان کتاب را داد به رضا براهنی، براهنی شاگرد پدرم بود، با ایشان هم رفتوآمد داشتیم. آن موقع مشاور انتشارات هاشمی بود. اینطور شد که کتاب را دادیم به رضا براهنی و آنجا چاپ شد.»
این اثر تاکنون بیش از بیست بار تجدید چاپ شدهاست.
نخستین فعالیتهای نوشتاری و فرهنگی او، اواخر دهه پنجاه رقم خورد. او سال 1358 با نشریه «جنبش» همکاری کرد و اواخر دهه شصت در بنیانگذاری و انتشار نگاه نو با محمدتقی بانکی و علی میرزایی همکاری کرد و دبیر شورای نویسندگان آن شد. پس از 5 شماره از دبیری شورای نویسندگان کنار رفت، ولی با نوشتن و ترجمه کردن به همکاری با نگاهِ نو ادامه داد.
او همچنین چندین اثر را در فلسفه سیاسی، فلسفه زندگی و ادبیات بلوک شرق به فارسی ترجمه کرده که منتشر شدهاند. او همچنین، سرپرست ترجمه چند مجموعه کتاب از جمله نسل قلم، تجربه و هنر زندگی و نام آوران فرهنگ بودهاست. در سی و پنج سال فعالیت فرهنگی این مترجم و ویراستار، نزدیک به صد و بیست ترجمه و صد ویراستاری منتشر شدهاست. افزونبر ترجمه و ویراستاری، تدریس فلسفه سیاسی، روزنامهنگاری و همکاری همیشگی با نشریهها و مجلهها از دیگر فعالیتهای اوست. عضویت در کانون نویسندگان ایران، فعالیتهای مدنی و اجتماعی هم بخشی دیگر از تلاشهای اوست. در چهارمین جشن ملی مترجمان، مخاطبان فلسفه و ادبیات، او را مترجم محبوب خود معرفی کردند.