21. ابوالحسن نجفی
ابوالحسن نجفی، زبانشناس و مترجم برجسته ایرانی، در 7 تیر 1308 در نجف به دنیا آمد. به گفته خودش، او تنها عضو خانواده نجفی بود که در شهر نجف متولد شد، زیرا پدرش برای تحصیل علوم دینی به آن شهر رفته و مجتهد جامعالشرایط بود. نجفی چند سال بعد، همراه خانواده به ایران آمد. او تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در اصفهان گذراند و در سال 1326 در رشته ادبی دیپلم گرفت. از جمله معلمان او در دوران دبیرستان، جعفر آلابراهیم بود که کلاسهایش بر نجفی بسیار تأثیر گذاشت. نجفی برای ادامه تحصیل به تهران آمد و در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران در رشته زبان فرانسه مشغول به تحصیل شد. او به دلایلی دو سال ترک تحصیل کرد و در سال 1332 با ارائه رسالهای به زبان فرانسه درباره صادق هدایت فارغالتحصیل شد. نجفی پس از فارغالتحصیلی، به عنوان دبیر دبیرستانهای اصفهان مشغول به کار شد. در همان سالها همراه با عبدالحسین آلرسول و احمد عظیمی زوارهای، انتشارات نیل را در تهران پایهگذاری کرد. کار این انتشارات با انتشار کتاب «سادهدل» از ولتر با ترجمه محمد قاضی آغاز شد. همزمان در سال 1338 برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت و تحصیلات خود را تا مقطع کارشناسی ارشد در رشته زبانشناسی در دانشگاه سوربن پاریس ادامه داد. قرار بود رساله دکتری خود را نیز درباره «ساختهای حروف اضافه در زبان فرانسه» بنویسد؛ اما به دلایلی در سال 1344 به ایران برگشت و رساله خود را نیمه تمام رها کرد.
این ادیب و زبان شناس شایسته کار کتاب نوشتن خود را با ترجمه از فرانسه به فارسی آغاز کرد. او در 1344 خورشیدی زمانی که تازه از فرانسه به ایران بازگشته بود، ترجمه «بچههای کوچک قرن» نوشته کریستین روشفور را که به گفته خودش در پاریس تقریباً تمام کرده بود، در همان چند ماه اول ورودش به ایران آماده کرد و در انتشارات نیل منتشر کرد.
پس از بازگشت به ایران، وی با دعوت بهرام صادقی و محمد حقوقی به حلقه ادبی جُنگ اصفهان پیوست و از شماره سوم مجله جُنگ اصفهان، همکاری نجفی با این جمع آغاز شد؛ و این سرآغاز ارتباطِ پیوسته و نزدیک ابوالحسن نجفی با هوشنگ گلشیری و جمع جُنگ اصفهان و تأثیرگذاری نجفی بر این جمع، خاصه بر داستاننویسی بهرام صادقی و حتی هوشنگ گلشیری و دیگران شد.
نجفی همچنین تا سال 1349 در گروه ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان به تدریس مشغول بود. در مهرماه سال 1349 به تهران آمد و کار در مؤسسه فرانکلین را آغاز کرد. در همین حال، به عنوان استاد مدعو در گروه زبانشناسی دانشگاه تهران تدریس میکرد. از سال 1355 تا 1357، در کار سرپرستی، تنظیم و ویرایش متون برای دانشگاه آزاد ایران شرکت داشت و در همین زمان کتاب «مبانی زبانشناسی و کاربرد آن در زبان فارسی» را تألیف کرد.
پس از انقلابِ 1357 به تألیف یک لغتنامه و ترجمه چندین کتاب، از جمله رمانِ مفصّلِ «خانواده تیبو» پرداخت. ناشرِ بیشترِ کتابهای نجفی انتشارات نیلوفر بودهاست. نجفی تا سالهای پایانی عمرش به تحقیق و نگارش مشغول بود و دو کتابش را امید طبیبزاده پس از مرگش منتشر کرد. آثار بسیاری از نویسندگان غیرایرانی که نامشان در فهرست ذیل آمده، برای اولین بار بههمتِ ابوالحسن نجفی در ایران ترجمه و معرفی شدهاست. او عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی بود و دبیری مجله ادبیات تطبیقی را بر عهده داشت. عمده فعالیتهای ادبی و علمی او در حوزه ترجمه متون ادبی، ویرایش، زبانشناسی و وزن شعر فارسی بود. او یکی از دقیقترین دایرهها برای طبقهبندی وزن شعر فارسی را تدوین کرد که به دایره نجفی معروف است. برخی از آثار تألیفی او عبارتند از: «غلط ننویسیم»، «مبانی زبانشناسی و کاربرد آن در زبان فارسی»، «فرهنگ فارسی عامیانه»، «وزن شعر فارسی» و مترجم بیش از 15جلد کتاب ادبی و هنری که برخی از آنها عبارتند از: «شیطان و خدا» و «گوشه نشینان آلتونا» اثر ژان پل سارتر، «شنبه و یکشنبه در کنار دریا» اثر روبرمرل، «کالیگولا» اثر آلبرکامو، «عیش و نیستی» اثر تیری مونیه، «شازده کوچولو» اثر اگزوپری، «خانواده تیبو» اثر روژه مارتن دوگار، «نژاد و تاریخ» اثر لکودلوی استروس، «ضدخاطرات» اثر آندره مالرو که نجفی ترجمه این کتاب را مشکلترین ترجمه در کارنامه خود خوانده است، زیرا به عقیده وی، مالرو جملههای کوتاه بسیاری دارد که برگردان آنها به فارسی بسیار مشکل است.
یکی از ویژگی های مهم نجفی در انتخاب آثار برای ترجمه، توجه به زمانه و نیازهای فضای ادبی- روشنفکری است. برای نمونه می توان به ترجمه کتاب «ادبیات چیست» اثر ژان پل سارتر اشاره کرد که وی آن را با تاثیرپذیری از فضای سیاسی- انقلابی سال های پیش از انقلاب ترجمه و منتشر کرده است. همچنین باید گفت ترجمه های روان نجفی در کنار درست نویسی و وفاداری به متن اصلی، زبانزد همگان است، وی کاشف استعدادهای ادبی بود و در طول 50 سال فعالیت خود، به دلیل آثار و ترجمه های روان، حق بزرگی بر ادب امروز ایران و زبان فارسی دارد.
نجفی در شهریور و مهر 1394 به علت کسالت مدتی در بیمارستان بستری بود و در نهایت، جمعه 2 بهمن 1394 خورشیدی به دلیل کاهش سطح هوشیاری و نارسایی قلبی در 86 سالگی در بیمارستان مهر تهران درگذشت.