محور دو رمان پلیسی دورنمات «قاضی و جلادش» و «سوءظن» دو موضوع است: یکی آرزو را بهجای واقعیت گرفتن (و در حسرت دنیایی بهسربردن که بیمعنا و غیرعقلایی نباشد)، و دیگری کوشش برای حل مشکلی که دین همیشه با آن روبهرو بوده، یعنی وجود خبث و شر ناب. فردریش دورنمات، نمایشنامهنویس و رماننویس سوئیسی، در پنجم ژانویهی 1921 در شهر کوچکی در اطراف برن متولد شد. او در 13 سالگی با خانوادهاش راهی پایتخت شد. در این شهر پس از اتمام دوران متوسطه به دانشگاه رفت. پدرش کشیشی معتقد و متدین بود و بر اساس تاثیری که از او گرفته بود در رشتهی علوم دینی، فلسفه و ادبیات آلمانی به تحصیل پرداخت. پس از تحصیل چندی در کشوقوس بود که نقاشی را حرفهی خود قرار دهد یا نویسندگی. بهزودی حرفهی نویسندگی را برگزید، اما نقاشی را هم هرگز کنار نگذاشت. تابلوها و طرحهای او آشکارا نشان میدهد که تئاتر برای او پلی میان نقاشی و ادبیات است. پس از چند سال وارد دانشگاه زوریخ شد و در رشتهی هنر و فلسفه ادامه تحصیل داد. اما پس از مدتی فشار مالی و فضای کلی دانشگاه و پرداختن به ادبیات نمایشی او را از ادامهی تحصیل بازداشت. نخستین نمایشنامه دورنمات در سال 1947 با عنوان این نوشته شد عرضه شد. دورنمات در سال 1990 بر اثر حمله قلبی درگذشت.