مسخ کلیدیترین، شناختهشدهترین و تحسینشدهترین اثر فرانتس کافکا نویسنده مشهور آلمانی است. داستان کابوسوار مسخ نشان میدهد چگونه در اثر همراهی با هنجار های حاکم در اجتماع، جامعه افراد را مفید و موثر و چگونه در صورت بیگانگی با هنجارها، همان جامعه نگاهی غیر مفید و بیمصرف به افراد پیدا میکند. هنجار هایی که لزوما تمامی آنها ارزش پایبندی ندارند. جالب اینجاست که اگر کافکا خود تصمیم گیرنده بود هیچگاه جهانیان با چنین داستانهایی آشنا نمیشدند، چرا که وی پیش از مرگ به دوست نزدیک خود وصیت کرد تمام آثار او را درجا بسوزاند. اما دوستش پس از درگذشت کافکا به این وصیت عمل نکرد و با چاپ بیشتر نوشتهها، دوست خود را به شهرت جهانی رساند. کتاب مسخ نخستین بار در ایران توسط صادق هدایت از روی نسخه فرانسوی آن ترجمه شد.
خلاصه کتاب: داستان در مورد شخصی به نام گرهگوار است. یک روز صبح او هنگامی که از خواب بیدار میشود متوجه میشود به سوسکی قهوهای تبدیل شدهاست. اتفاق هولناکی که او به مرور سعی میکند با آن کنار بیاید و زندگی انسانی خود را با آن هماهنگ کند. این در حالی است که او هماکنون باید نفرت اعضای خانواده خود را از اینکه به حشرهای چندشآور تبدیل شده تحمل کند...