افزایش خشونت و ویرانسازی در مقیاسی ملی و جهانی توجه همگان را به پژوهش نظری درباره طبیعت و علتهای پرخاشجویی معطوف کرده است. این نگرانی عجیب نیست؛ تعجبآور این واقعیت است که این شیفتگی به تازگی پیش آمده است. بهویژه از هنگامی که پژوهشگری چون فروید، به هنگام بازبینی نظریهی پیشین خویش که به گرد سائقههای جنسی تمرکز یافته بود، در همان دههی 1925 هم نظریهی تازهای تدوین کرد که در آن شور نابود ساختن «غریزهی مرگ»، «تمایل جنسی» یافت. بیشتر افراد باز هم مکتب فروید را عمدتا به صورت ارائهی انرژی روانی جنسی به عنوان شور اساسی در انسان میپنداشتند، شوری که تنها با غریزهی حفظ خود کنترل میشود.
افزایش خشونت و ویرانسازی در مقیاسی ملی و جهانی توجه همگان را به پژوهش نظری درباره طبیعت و علتهای پرخاشجویی معطوف کرده است. این نگرانی عجیب نیست؛ تعجبآور این واقعیت است که این شیفتگی به تازگی پیش آمده است. بهویژه از هنگامی که پژوهشگری چون فروید، به هنگام بازبینی نظریهی پیشین خویش که به گرد سائقههای جنسی تمرکز یافته بود، در همان دههی 1925 هم نظریهی تازهای تدوین کرد که در آن شور نابود ساختن «غریزهی مرگ»، «تمایل جنسی» یافت. بیشتر افراد باز هم مکتب فروید را عمدتا به صورت ارائهی انرژی روانی جنسی به عنوان شور اساسی در انسان میپنداشتند، شوری که تنها با غریزهی حفظ خود کنترل میشود.