میشل فوکو

پُل میشِل فوکو فیلسوف، روان‌شناس، تاریخدان و جامعه‌شناس فرانسوی بود.
وی، فرزند «آن مالاپار» و جراح متمول «پل فوکو» بود که در 15 اکتبر 1926 در فرانسه به دنیا آمد. بعدها اسم خود را به میشل فوکو تغییر داد. فوکو که در یک خانواده متمول به دنیا آمده بود سال‌های جوانی متلاطمی داشت که بخشی از آن را در آسایشگاه روانی گذراند. در آنجا او با لوئی آلتوسر آشنا شد و آلتوسر او را تشویق کرد که مارکسیست شود. فوکو شخصیتی متناقض و پیچیده داشت و به همین دلیل دیدیه اریبون که اولین زندگی‌نامه‌نویس او بود گفته‌است که پشت هر کدام از ماسک‌های فوکو، باید منتظر فوکوی متفاوتی بود. او صاحب کرسی «تاریخ نظام‌های فکری» در کالج دو فرانس بود و در دانشگاه ایالتی نیویورک در بوفالو و دانشگاه کالیفرنیا، برکلی تدریس کرد.
فوکو به خاطر نظریات عمیق و دیدگاه انقلابی دربارهٔ جامعه، سیاست و تاریخ از سرشناسترین متفکران قرن بیستم محسوب می‌شود. برخی او را یک «نوساختارگرا» می‌دانند اما اغلب او را اندیشمندی «پساساختارگرا» تلقی می‌کنند.
فوکو فرزند زمانه‌ای پرآشوب بود. دهه‌های شصت و هفتاد در فرانسه، همه جا پر بود از تظاهرات و اعتصاب‌ها و شورش‌های دانشجویی، در مقابل اقتدار سیاسی. ذهنیت مردم چنان تغییر پیدا کرده بود که در همه چیز حتی در این که چه کسی وظایف درون خانه را به عهده داشته باشد و چه کسی وظایف بیرون خانه نشانی از قدرت سیاسی می‌یافتند؛ و تمام فعالیت‌های فوکو نیز بر همین محور بود که چگونه ساختار قدرت تمام شئون زندگی اجتماعی را کنترل می‌کند. بر خلاف مارکسیست‌ها که می‌گفتند باید با انقلاب قدرت را از طبقه بالا گرفت و جامعه‌ای آزاد ساخت، فوکو معتقد بود: انقلاب به معنای آزادی از قدرت سرکوبگر نیست، بلکه نوعی متفاوت از تنظیم همان روابط قدرت است. قدرت مجموعه ای از تقابل‌های دو سویه نیست، بلکه شبکه ای پویا از منازعات است؛ بنابراین روابط مربوط به قدرت بیش از آنکه مربوط به سلطه یک گروه بر گروه دیگر باشند، چرخشی اند.
در نتیجه فوکو می‌گفت: شکل‌های مختلف مبارزات اقتدارستیزانه تنها حمله به این یا آن نهاد قدرت، یا گروه، یا طبقه است. اما هنگامی که طبقه غالب سقوط کرد و شورشگران قدرت یافتند، باز همان شیوه‌های طبقه سقوط کرده را ادامه خواهند داد. آنچه باید با آن مبارزه شود، افراد و گروه‌ها نیستند، بلکه روش‌ها و شکل‌های قدرت است.
فوکو دوبار، از 25 شهریور تا 2 مهر 1357 و از 18 تا 24 آبان 1357 به ایران سفر کرد و در این سفرها، در تهران و قم و آبادان، با برخی از رهبران ملی و دینی و گروه‌های مختلفی که در انقلاب دست داشتند ملاقات کرد. حاصل این سفرها مجموعه گزارش‌ها و مقالاتی شد که فوکو برای روزنامه ایتالیایی کوریره دلا سرا نوشت. این مقالات با عنوان «ایرانی‌ها چه رؤیایی در سر دارند» در ایران ترجمه شده‌است. همچنین مصاحبهٔ او دربارهٔ انقلاب ایران نیز با عنوان «ایران روح یک جهان بی‌روح» ترجمه شده‌است. فوکو در این مقاله‌ها و مصاحبه‌ها نگاهی ستایش‌آمیز به انقلاب ایران و رهبری آن خمینی داشته که باعث شد رسانه‌های فرانسه شدیداً از او انتقاد کنند.
در دوم ژوئن 1983 فوکو در خانه حالش به هم خورده و به کلینیک سن میشل و در 9 ژوئن از آنجا به سالپتیریر برده شد. در 24 ژوئن تب فوکو شدت گرفت و در ساعت 1:15 بعد از ظهر درگذشت. پزشکان علت مرگ وی را عفونت مغزی به دلیل ایدز اعلام نمودند.

ایران روح یک جهان بی روح
بدون نظر
وضعیت: ناموجود
120,000 تومان
حکم رانی بر خود و دیگران: درس گفتارهای کولژ دو فرانس
بدون نظر
وضعیت: موجود
260,000 تومان
مانه و ابژه ی نقاشی
بدون نظر
وضعیت: ناموجود
10,000 تومان
ملاحظاتی درباره مارکس
بدون نظر
وضعیت: ناموجود
13,500 تومان
بررسی یک پرونده قتل
بدون نظر
وضعیت: موجود
265,000 تومان
مراقبت و تنبیه : تولد زندان
بدون نظر
وضعیت: موجود
210,000 تومان
این یک چپق نیست
بدون نظر
وضعیت: موجود
45,000 تومان
نقد چیست؟ و پرورش خود
بدون نظر
وضعیت: ناموجود
120,000 تومان
اراده به دانستن
بدون نظر
وضعیت: ناموجود
96,000 تومان
نیچه، فروید، مارکس
بدون نظر
وضعیت: ناموجود
96,000 تومان
منو