ویل دورانت با نام کامل ویلیام جیمز دورانت در 5 نوامبر 1885 در آدامز شمالی واقع در ایالت ماساچوست آمریکا، در خانوادهای با پیشینهی فرانسوی-کانادایی، به دنیا آمد.
ویل دورانت، پس از فارغالتحصیلی از کالج سنت پیتر، کار خود را به عنوان خبرنگار آغاز کرد و پس از آن، برای چندین سال، به تدریس مشغول شد. او پس از ازدواج تدریس را کنار گذاشت و همزمان با ترک تدریس در سال 1913 برای تأمین مخارج خود به ایراد سخنرانی در یک کلیسای پروتستان پرداخت.
ویل دورانت بعد از خواندن کتاب اخلاقِ اسپینوزا به سراغ فلسفه رفت، آن رشته را تا دکترا ادامه داد و استاد دانشگاه شد. او در سال 1917، همزمان با دریافت مدرک دکترای فلسفهی خود از دانشگاه کلمبیا، اولین کتاب خود را با نام «فلسفه و مسئله اجتماعی» نوشت.
دومین کتاب ویل دورانت، یعنی «تاریخ فلسفه»، بود که او را در مقام نویسندهای تحسینشده معرفی کرد. این کتاب، در طی سه دهه، بیش از دو میلیون نسخه فروخت و به چندین زبان ترجمه شد. تاریخ فلسفه خانوادهی دورانت را به چنان استقلال مالیای رساند که توانستند چندین بار به دور دنیا سفر و چهار دهه را صرف نوشتن مهمترین اثر او یعنی «تاریخ تمدن» کنند. این کتاب، مجموعهای 11جلدی است که با همکاری آریل دورانت، همسرش نوشتهاست. ویل دورانت در این کتاب توانستهاست با استفاده از آثار مورخان دیگر (از هرودوت تا آرنولد توینبی)، که از ابتدای تاریخ مکتوب بشر تاکنون زیستهاند، مکتب نوینی از تاریخنگاری را به وجود آورد. برخلاف دیگر تاریخنگاران، که تنها تمرکزشان بر روی وقایع تاریخی و سیر تمدن بشری بود، وی در اثر خود به عوامل تمدنساز در طول تاریخ نیز توجه میکند. او این دیدگاه را مطرح میکند که حواشی تاریخ و تمدن میتوانند به اندازهٔ خودِ متن تاریخ مهم باشند. بهنظر او، همهٔ مردمانی که در طول تاریخ خانه و مجسمه ساختند و شعر سراییدهاند هم در شکلگیری تمدن نقش داشتند. ویل دورانت در سال 1967 برای جلد دهم تاریخ تمدن، موفق به دریافت جایزه ادبی پولیتزر شد.
هنری توماس در کتاب بزرگان فلسفه یک فصل را به او اختصاص داده و نوشتهاست: «بزرگترین کار او در فلسفه این بود که افکار پیچیدهٔ فلسفی را به زبان ساده بیان کرد. او فلسفه را، که دور از دسترس مردم عادی بود، به خانههای آنها برد و آن را برای همه قابل فهم کرد.»
ویل دورانت و همسرش تا پایان عمر به شدت دلباختهی یکدیگر بودند. پس از آنکه ویل در بیمارستان بستری شد، همسرش از غذا خوردن امتناع کرد و در 25 اکتبر 1981 درگذشت. ویل دورانت این خبر را هنگام تماشای اخبار شنید و دو هفته بعد، در 7 نوامبر 1981، در نودوششسالگی درگذشت.