شهریار مندنیپور در 26 بهمن 1335 در شیراز به دنیا آمد. نخستین مجموعه داستان او به نام سایههای غار در سال 1368 منتشر شد. او مدتها سردبیر هفتهنامهٔ توقیفشدهٔ عصر پنجشنبه بود و هماکنون در آمریکا به سر میبرد.
مندنی پور از مهم ترین نویسندگان نسل سوم داستان نویسی ایرانی محسوب میشود که داستانهایش به لحاظ فرم و زبان از اهمیت قابل توجهی برخوردار است. مندنی پور به زبان تنها به عنوان ابزاری برای انتقال اطلاعات نگاه نمی کند بلکه به گفته ی خودش در کتاب ارواح شهرزاد آن را گوهر داستان میداند.او کوچکترین سطح زبانی را در داستان که معمولا کلمه است به حروف میرساند. او سعی می کند با ترکیب استعاره های پیچیده، مجاز های متفاوت واستفاده از آهنگ کلمات فراتر از ساختن یک لحن ساده، در داستان، به جایگاهی بالا تر از اشاره ی مستقیم به مدلول برسد و مارانه تنها به صورت عقلی بلکه به صورتی حسی - شهودی با داستان آشنا کند.
مندنیپور راوی حرفهای نگفته و جانهای بیقرار است. راوی روایتهایی خاکستری که مرزی باریکتر از مو میان خشونت و عطوفت، عشق و نفرت، جنگ و صلح، سیری و گرسنگی و... را نشانه گرفتهاند. خوبی داستانهای مندنیپور این است که هم خواننده را در لذت داستان سهیم میکند و هم او را در گردابی از پرسشهای ذهنی میاندازد. نکتهای که گاه ادبیات داستانی ما را به مرزی از فلسفه و اسطوره نزدیک میکند و گاه به کهنالگوهایی شناخته شده و شناخته نشده.
مندنیپور نخستین رمانش را در چهل و دو سالگی منتشر کرد.
از جمله آثار اوست: مجموعه داستان "سایه های غار" 1368، مجموعه داستان "هشتمین روز زمین" 1371، مجموعه داستان "مومیا و عسل" 1375، مجموعه داستان "ماه نیمروز" 1376، داستان بلند "راز" 1376، مجموعه داستان "شرق بنفشه" 1377، رمان "دل دلدادگی" 1378، مجموعه داستان "آبی ماوراء بحار" 1382، "ارواح شهرزاد" (در خصوص شیوهها و شگردهای داستاننویسی نوین) 1384، رمان "سانسور یک داستان عاشقانه ایرانی" 1390 و رمان "تن تنهایی".