نظریه ناخودآگاه جمعی جزو آن دسته از نظریاتی است که مردم در نگاه اول آن را عجیب میپندارند، اما خیلی زود آن را میپذیرند و از آن به عنوان مفهومی شناخته شده، استفاده میکنند. به طور کلی این مسئله در مورد ناخودآگاه نیز صدق میکند. در ابتدا مفهوم ناخودآگاه فقط به عنوان جایگاه عناصر سرکوب شده یا فراموش شده محدود میشد. حتی نظریات فروید هم که حداقل ناخودآگاه را در مرحلهی استعاره، به عنوان عاملی پویا در نظر میگرفت، در حقیق ناخودآگاه چیزی جز محل جمعاوری خاطرات فراموش شده یا سرکوب شده بود، و فقط با این تعریف، نقشی کاربردی داشت.
نظریه ناخودآگاه جمعی جزو آن دسته از نظریاتی است که مردم در نگاه اول آن را عجیب میپندارند، اما خیلی زود آن را میپذیرند و از آن به عنوان مفهومی شناخته شده، استفاده میکنند. به طور کلی این مسئله در مورد ناخودآگاه نیز صدق میکند. در ابتدا مفهوم ناخودآگاه فقط به عنوان جایگاه عناصر سرکوب شده یا فراموش شده محدود میشد. حتی نظریات فروید هم که حداقل ناخودآگاه را در مرحلهی استعاره، به عنوان عاملی پویا در نظر میگرفت، در حقیق ناخودآگاه چیزی جز محل جمعاوری خاطرات فراموش شده یا سرکوب شده بود، و فقط با این تعریف، نقشی کاربردی داشت.