چقدر به ما گفتهاند که تملق کار زشت و پستی است! شخص متملق همیشه در دل ما، جایی پیدا میکند. باری، خداوند تکه پنیری را نصیب کلاغی کرد. کلاغ درحالی که قالب پنیر را به منقار داشت روی درخت کاج فرود آمد. از شانس بد روبهی در آن اثنا از آنجا رد میشد و بوی پنیر به دماغش میخورد و از دیدن قالب پنیر دهانش آب میافتد. آرام و دزدکی به درخت نزدیک میشود؛ دمش را حلقه کرده، با اشتیاق به کلاغ خیره میشود و آرام لب به سخن میگشاید: «چقدر تو زیبا هستی، ای پرنده محبوب؛ چه گردنی! چه چشمانی! تو به راستی چون بهشت زیبایی! وآن پر و بال! آن منقار! و اگر زبان بگشایی، بیشک معلوم خواهد شد که صدایت همچون آواز فرشتگان است. آوازی بخوان، خجالت نکش، اوه، خواهر، راست میگویم -با این همه هنرها که تو داری، اگر آوازت خوش باشد، در میان همه مرغان سزاوار ستایشی.
چقدر به ما گفتهاند که تملق کار زشت و پستی است! شخص متملق همیشه در دل ما، جایی پیدا میکند. باری، خداوند تکه پنیری را نصیب کلاغی کرد. کلاغ درحالی که قالب پنیر را به منقار داشت روی درخت کاج فرود آمد. از شانس بد روبهی در آن اثنا از آنجا رد میشد و بوی پنیر به دماغش میخورد و از دیدن قالب پنیر دهانش آب میافتد. آرام و دزدکی به درخت نزدیک میشود؛ دمش را حلقه کرده، با اشتیاق به کلاغ خیره میشود و آرام لب به سخن میگشاید: «چقدر تو زیبا هستی، ای پرنده محبوب؛ چه گردنی! چه چشمانی! تو به راستی چون بهشت زیبایی! وآن پر و بال! آن منقار! و اگر زبان بگشایی، بیشک معلوم خواهد شد که صدایت همچون آواز فرشتگان است. آوازی بخوان، خجالت نکش، اوه، خواهر، راست میگویم -با این همه هنرها که تو داری، اگر آوازت خوش باشد، در میان همه مرغان سزاوار ستایشی.