داستانهای کوتاه روسی -- قرن 20م
خلاصه کتاب:
این کتاب در مورد اتاق شماره شش یک تیمارستان، بیماران آن اتاق و پزشک معالجش میباشد. اتاقی با پنج بیمار که هرکدام وضعیت روحی متفاوتی دارند. اما چخوف در داستان بر یکی از این بیماران به نام ایوان و رابطه او با پزشکش تمرکز بیشتری دارد. ایوان مدام دچار این توهم است که تحت تعقیب است و هر لحظه قرار است او را دستگیر کنند. به همین خاطر بسیار مضطرب است و با شنیدن کوچکترین صدایی گمان میکند به دنبال او آمدند. توهمات ایوان از زمانی آغاز میشود که روزی در پیادهرو دستگیری دزدی توسط دو مامور پلیس را میبیند. او با دیدن این صحنه ناگهان دچار این اضطراب میشود که این شرایط میتواند به آسانی برای خودش رقم بخورد و در خیابان دستگیر شود. این افکار تا جایی ادامه پیدا میکند که در ذهنش داستان های جنایی میسازد که در همه آنها قاتل، جانی، دزد، مجرم و به هر شکل گناهکار است.
دکتر معالج اتاق شماره شش که به دلیل مخالفت پدرش علاقه خود یعنی رشته علوم دینی را رها کرده و به تحصیل در رشته پزشکی روی آورده است، بیش از هرکس توجهش به ایوان جلب میشود و او را تنها انسان عاقلی مییابد که میتوان با او صحبت کرد. این ارتباط تا جایی پیش میرود که مسئولان تیمارستان شک میکنند که شاید دکتر نیز خودش دیوانه شده باشد!
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است .
برای ارسال نظر باید در سایت
ثبت نام کنید.